جدول جو
جدول جو

معنی بندی خانه - جستجوی لغت در جدول جو

بندی خانه
جای اسیران و بندیان
تصویری از بندی خانه
تصویر بندی خانه
فرهنگ فارسی عمید
بندی خانه((~. نِ))
زندان، بندخانه
تصویری از بندی خانه
تصویر بندی خانه
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بندی بان
تصویر بندی بان
زندانبان، نگهبان بندیان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بندخانه
تصویر بندخانه
زندان، جایی که محکومان و تبهکاران را در آنجا نگه می دارند، محبس، بندیخانه
فرهنگ فارسی عمید
(بَ نَ / نِ)
زندان که ترجمه سجن است. (آنندراج). زندان. بندخانه. (فرهنگ فارسی معین) :
ز بندی خانه چشمم که جسته
که زنجیرش سراپا رنگ بسته.
محمدقلی سلیم (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(دَ /دِ نَ / نِ)
می خانه. میکده:
عقل اگر در میانه کشته شود
دیت از باده خانه بستانیم.
خاقانی (از آنندراج).
ما هم بباده همدم خاقانییم و بس
کو راه باده خانه که جویای باده ایم.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(مُ خا نَ / نِ)
دارالانشاء. (ناظم الاطباء). دبیرخانه
لغت نامه دهخدا
(بَ نَ / نِ)
زندان که ترجمه سجن است. (آنندراج). بندی خانه. زندان. محبس. (فرهنگ فارسی معین) (از ناظم الاطباء) :
وحشی نداشت پای گریز از کمند عشق
او را به بند خانه هجران گذاشتیم.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بندیخانه
تصویر بندیخانه
زندان بند خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بند خانه
تصویر بند خانه
زندان محبس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منشی خانه
تصویر منشی خانه
دبیر خانه دار الانشا دبیر خانه
فرهنگ لغت هوشیار
دوستاق خانه، زندان، سیاهچال، محبس
فرهنگ واژه مترادف متضاد
فاحشه خانه، قحبه خانه، نجیب خانه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
گرداگرد تنور که تنور و اجاقی که در آن است را در بر می گیرد
فرهنگ گویش مازندرانی